نوا و نما_هیئت دلسوختگان حضرت زهرا (س)

مراس هفتگی

امانتی که به کوه ها و زمین عرضه شد و نتوانستند متحمل ان شوند و سر باز زدند و انسان متحمل آن شد محبت و ولایت بود.

کوچه نقاش ها

ابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته است.در این کتاب راوی دست ما را میگیرد و ما را به شانزده گذر از زندگی اش می برد .کتاب حاصل سه ماه مصاحبه صبوری با کاظمی است . کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی د رطول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده . ایشان بارها در عملیات مختلف آماج تیر و ترکش دشمن قرار گرفته و دچار محرومیت های سخت و جان فرسا شده است . خاطرات ایشان از آن جهت سزاوار تامل و توجه است که فرمانده گردان هم با فضای قرارگاهی و رده های بالای فرماندهی جنگ و هم با فضای درون گروهی نیروهای رزمنده و خط شکن ارتباطی تنگاتنگ دارد و بازنمایی حضور وی در این دو فضای پیچیده جذابیت خاصی به کتاب بخشیده است .

گزیده متن :فرصت را خوب دیدم و نیرو را برپادادم .فضا عوض شد. وقتی عشق آمد وسط اگر کسی هم خوف داشت رو نمی کرد . دل ها قرص شد با ذکر خدا .بعد گروهان فدک و بقیع را فرستادم سمت چپ نعل اسبی و گروهان نینوا را سمت راست . رفته بودیم تکلیفمان را با عراق یکسره کنیم . از سه طرف خوردیم با پاتک . دریای آتش و خون شد . خودم هم خل بازی ام گل کرده بود .بلندگو را گرفتم و راه افتادم وسط بچه ها تا رجز بخوانم و روحیه بدهم . نمی دانم برای خدا بود یا برای خودم خوفم را پنهان کردم و راست ایستادم ....

بایگانی
آخرین مطالب

یا علی

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۴۳ ب.ظ



  • جوانان ولایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی